اوضاعم بدجور بهم ریختهاست. بی نهایت اعصابم درب و داغان شده
جسمم هم بعد از آن آنفولانزای کذایی کشش این همه فشار روانی را ندارد . سر درد و سرگیجه و حالت تهوع و بی حس و حال بودن آن چنان یقه مبارکم را گرفته که هیچ جوره نمی توانم خودم را از دستش خلاص کنم
اوضاع روبراه نیست
نه نیست
اصلا هم نیست
+ حالم از این همه غرغر کردن هایم دارد بهم می خورد...